ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 27 ساله )

من ۲۷ سالمه.بچه روستاهستم.شغل ندارم خیلی جاها گشتم.
بعضی روزا واسه اداره پست میرم کار میکنم شاید روزی ۲۰ تومن هم در نیاد
ولی کارش یه روز هست ده روز نیست.
در حال حاضر هم بیکارم.
بدن ضعیفی دارم و نمیتونم کارهای سخت کنم.
میخوام وام بگیرم یه ماشین بندازم زیر پام مسافر جابجا کنم.
جدیدا هم عاشق دختر همسایمون شدم.بنظر شما ایا اقدام به خواستگاری کنم یا نه؟


مشاور (احسان فدایی)

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم.
در مورد اشتغال شما ابتدا باید این نکته را متذکر شویم که وضعیت خاص کشور و عدم تعادل بین ورودی های دانشگاه و خروجی های آن از یک طرف و بازار کار از طرف دیگر باعث شده است بسیاری از جوانان همچون شما با چنین مشکلی روبه رو شوند و این مشکلات در کنار برخی مشکلات جانبی دیگر اعم از خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و ... حتی ممکن است باعث غم و اندوه شما شود . با این حال روان شناسان حرف زیبایی دارند که انسان باید خود را با موقعیت و شرایط موجود سازگار سازد. موفقیت و پیروزی هر فردی در گرو آن است که بتواند با همان امکانات، شرایط و موقعیتی که دارد سازگار شود. طبیعی است که تمام آنچه در اطراف انسان است همیشه در اختیار او نیست یعنی طبق خواسته و آرزوی انسان همه چیز فراهم نیست. درصد بسیار اندکی از امکانات و شرایط در اختیار انسان قرار دارد و از طرف دیگر نمی توان به جنگ با محیط و اطراف رفت. این انسان است که باید بتواند خود را با شرایط موجود سازگار کند نه اینکه به جنگ با آن برود و یا در برابر ناملایمات و سختی ها اظهار عجز و ناتوانی کند. مطمئن باشید اگر خوب بیاندیشید و یا خوب مشورت کنید راه های مناسبی برای زندگی بهتر پیدا می شود . آنچه مهم است این است که تحت هیچ شرایطی خسته نشوید که بی نهایت نیرو و انرژی در شما نهفته است. حضرت علی(ع) می­فرماید: «اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» یعنی آیا گمان می کنی تو همین جرم کوچک هستی و حال آنکه در تو یک جهان بزرگ نهفته است. پس در مقابل ناملایمات هرگز احساس ضعف و سستی نکن و به آینده خود بیاندیش و هرگز غم ها و غصه های آینده را به مشکلات کنونی خود اضافه نکن که نه تنها به حل آنها کمک نمی کند؛ بلکه اراده تان را ضعیف و کمتر می کند و توان مقابله را کاهش می دهد. به هر حال باید دانست که زندگى مجموعه‏اى از شادى و رنج کامروایى و ناکامى تلخى و شیرینى و خلاصه میدان جنگى است که هرکس در آن سهمى از پیروزى و شکست دارد: «زندگى جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو». آرى همه اینها به انحاى گوناگون در زندگى هر فرد وجود دارد و در ایام جوانى و به ویژه پس از ازدواج این فشارها شدیدتر است اما چه باید کرد؟ آیا به فرمایش شما در این وضعیت می توان ازدواج کرد؟ واقعیت این است که ازدواج و همسر گزینی نیازی فطری و غریزی است که در نهاد هر انسانی گذاشته شده و عاملی برای بقای نسل انسان است. هر انسانی دوست دارد در سنین جوانی به جنس مخالفش عشق بورزد و توسط او دوست داشته شود و نیازهای عاطفی و جنسی اش را از طریق او ارضا کند؛ اما گاهى اوقات اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالی تر و برتر على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، موجب تأخیر در ازدواج مى‏شود که در این صورت نیز نباید آن را زیاد به تأخیر انداخت. به هرحال از بین عوامل بیان شده عامل نخست جایگاه ویژه دارد چرا که در صورت بروز آن دیگر نمى‏ شود گفت مى‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم یا هر بهانه دیگری آورد. در اینجا باید ازدواج نمود چرا که حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. ولى باید تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن یا پدر شدن جلوگیرى نمود و به افزایش آگاهی های زناشویی و بهره‏گرفتن از تجارب بزرگترها اقدام نمود. بنابراین شما نیز بهتر است اگر درآمد نسبی دارید که بتوانید توسط آن زندگی تان را اداره نمایید، ازدواج کنید و بیش از این ازدواجتان را به تأخیر نیندازید. زیرا خداوند متعال خودش در قران کریم وعده به تأمین رزق و روزی در ازدواج داده است.
پس نگران نباشید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

مهم ترین عوامل تأخیر در ازدواج